سلام...به هر شکلی بود سرانجام اون چیزی که مدت ها تو ذهنم وسوسم میکرد رو عملی کردم...دلم می خواست یه جایی حرفام رو بزنم.... از بس مستقیم با آدما حرفام رو زده بودم و کمتر به نتیجه رسیده بود ..گفتم حداقل یه جایی ثبتشون کنیم شاید یه مسلمونی ...غیر مسلمونی، اصلا یه آدم، خوندشون و دلش خواست راجع بهش با هم بحث کنیم. ها؟ بد فکری کردم؟ به هر حال ما که اومدیم و شروع کردیم..ایشاله وقتش باشه .حالش هم باشه...که ادامه بدیم.البته حالش باشه مهم تر از اینه که وقتش باشه.چون وقتش که هست..
یکی از دوستان از وجود یه دفتری که توش بعضی چیزا رو می نوشتم اطلاع داره...اینجا بخشی از اون چیزایی که تو دفتره نوشتم رو می نویسم ...امید به خدا..
آقا بسیار خرسند خواهیم شد شما را اکتیو ببینیم.امید که در این راه خسته نشوید.وقت که هست.حالشم هم هست.پایه برای بحث هم خدا میداند که کم نیست.حرفهای ناگفته ای که رودر رو نمیشود زد اینجا مکانی برای گفتن.
بروز میمانیم با شما.
سلام..امیدوارم توفیق داشته باشم و روزمرگی گرفتار کارهای همیشگیمون نکنه که تهش هیچی در نمیاد...دوستان همکاری کنن ما هم ایشاله هستیم..از شما هم مننون که دلگرمی دادید.
با بیت شعری که نوشتی واقعا حال کردم
ایشالا همیشه برقرار و سرزنده باشی
سلام آقا کاظم
دوستت داریم و برای ما همیشه دوست داشتنی هستی منیدری