بازی نیمه نهایی امسال جام باشگاه های اروپا، بین بارسلونا و رئال مادرید در دقایق پایانیش یه صحنه ای داشت که به نظر من باید به عنوان درس اخلاق و مدیریت منابع انسانی تو دانشگاه ها تدریس بشه...صحنه ورود اریک ابدال(Eric Abidal) بازیکن تیم بارسلونا در چند دقیقه پایانی مسابقه....بازیکنی که بعد از عمل موفقیت آمیز جراحی تومور کبدش دوباره برگشته بود...وقتی می خواست بیاد تو زمین همه براش ابراز احساسات کردن حتی طرفدارای حریفه همیشگشون...و روزی که بارسلونا با اون معجزه فوتبالش تونست جام قهرمانی رو بگیره کارلوس پویول(Carlos Puyol) به نمایندگی از بقیه تیم، بازوبند کاپیتانی رو به بازوهای اریک بست تا اون بره و اولین نفری باشه که جام رو تو دستاش می گیره...به نظر من اریک آبیدال تو فصل بعد با ذره ذره وجودش برای بارسلونا بازی می کنه...
راز رسیدن به موفقیت و استمرار موفقیت در یک کار گروهی به نظر شما چی می تونه باشه؟ آیا همدلی و ایجاد تعلق خاطر و توجه به مسایل انسانی افراد می تونه مؤثر باشه؟ چقدر ما نسبت به اعضای هر گروهی که عضوش هستیم این تعلق خاطرها و این احساسات رو داریم؟؟ چقدر اون ها رو درک می کنیم و در می یابیم تا اونها هم پاسخ مثبتی به اهداف بدن؟؟
چقدر این فرهنگ رو ایجاد کردیم که از زحمات و تلاش هایی که اعضای تیممون می کشن تقدیر کنیم؟ بهشون بگیم ما قدر تو رو می دونیم و می دونیم که زحمت تو باعث این پیشرفت شده؟ بعد نتیجه اش رو ارزیابی کنیم؟؟
باید تمرین کنیم، ضمن داشتن اختلاف سلیقه ها، مسایل انسانی و تعاملات مثبت بشری که چفت و بست چارچوب زندگی ما رو تشکیل می ده رو مورد توجه قرار بدیم و گرنه آسیبش از همه بیشتر به خودمون می رسه..
حکایت خیلی پیچیده تر از این سادگی هاست که اینجا گفتیم ها...اما اینم یه بخشی از کل ماجراست ..ایشاله بعداً راجع بهش مفصل تر می نویسم...