ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

اونایی که رفتند ...مایی که موندیم...

حدود یک ماه پیش داشتم از شمال برمیگشتم تهرون..گذرم افتاد به رودبار ..تو ورودی شهر یه تندیس خلبان و یه ماکت توجهم رو جلب کرد..اول فکر کردم شهید بابایی باشه..بعد یادم اومد که اون خدابیامرز اهل قزوین بوده..رفتم جلو یه دکه و از صاحبش پرسیدم داداش این مجسمه مال کیه؟ گفت شهید اقبالی. اسمش رو نشنیده بودم...بخاطر همین به محضی که رسیدم خونه رفتم تو نت یه جستجو دربارش کردم..نکات جالبی دربارش دیدم از جمله اینکه خلبان هواپیمای F5بوده ..استاد شهید بابایی هم بوده و سال 59 بعد از یه مأموریت که انجام داده بوده هواپیماش رو می زنن و بعد از خروج از هواپیما دستگیر می شه و توسط همین برادرای فعلیم در عراق شهید میشه. 

یه خرده چشام رو بستم و یه چیزایی تو ذهنم چرخید. دلم گرفت... از اینکه یه سازمانی عریض و طویل داریم به اسم بنیاد شهید و امورایثارگران و تا حالا چی کار کرده برا حفظ یاد و اسم این قهرمان ها؟ حالا اونا که شهید شدن و اون دنیان...برای آسیب دیدگان جنگ چیکار کردن؟...یه بار تا حالا یه نفر نیومده از این سازمان بپرسه شما تو این سی و خرده ای سال که بوجود اومدین چه کارنامه ای داشتین؟ چند تا از این بچه شهیدا که همه با بغض و غیظ تو جامعه بهشون نگاه می کنن و پیش خودشون حساب می کنن که تموم نداشته هاشون رو این بازماندگان شهدا هاپولی کردن به جایی رسیدن؟؟ چند تا شون  معتاد شدن و قبل از 30 سالگی مردن و چند تاشون سری تو سرا در آوردن؟ همون تک و توکی هم که کسی شدن، اینقد سر کوفت شنیدن از بابت سهمیه و غیره و ذالک که جرأت اینکه بگن نسبتی با یه قهرمان ملی دارن رو ندارن... 

تا حالا راجع به این موضوعاتی که گفتم چیزی شنیده بودی؟ میدونی فقط ۲۱۳٬۲۵۵ شهید تو جنگ 8 ساله دادیم. چند تا جانباز، بی شوهر، بی سرپرست، بی بالاسر از این جنگ موند؟ میدونستی آلمان که باعث و بانی جنگ جهانی دوم بود، هنوز که هنوزه به بازماندگان و  آسیب دیدگان جنگ جهانی داره غرامت می ده؟ ما هنوز بیست سال نشده که جنگ تموم شده یه نفر نمی ره  ببینه این بازمونده ها هستن؟ نیستن ؟چی کار می کنن؟ الحمدالله خدایی اون بالا بوده و چرخ اونا هم چرخیده..بودن یا نبودن بنیاد شهید تفاوتی زیاد ایجاد نکرده..من فقط از بابت حقوقی که از بیت المال این کارمنداش می گیرن یه کم نگرانم..شاید اون دنیایی هم باشه بعد اینا گرفتار حساب و کتاب اونجا نشن؟! ... اصلا به ما چه؟؟؟! مگه ما فضول مردمیم؟  

غرض از این نوشته این بود که بخدا یادی از قهرمان های ملی کردن عیب نیستش...ما اینقد دچار دوگانگی هستیم که حاضر نیستیم کسانی که برای ما و این خاک جونشون رو دادن رو به درستی و قشنگی یاد کنیم...شهدا کسایی بودن که مثه ما همه جور آرزو داشتن...اما اون موقع میطلبیده که برن و از مملکت دفاع کنن به چیزایی که این روزا ما بد جور بهش چسبیدیم هم فکر نکردن...روحشون شاد..

جل الخالق....

خداییش آدم کف می کنه وقتی می شنوه یکی از بازیکنان تیم امید دو اخطاره بوده و طی نامه به فدراسیون هم اعلام شده بوده اما کادر فنی خبر نداشته!!!!!!! 

میگن4 ماه پیش طی نامه ای از کنفدراسیون فوتبال آسیا به فدراسیون فوتبال ایران این مطلب اعلام شده اما ظاهرا یه نفر آدم مسوولیت شناس نبوده که این خبر رو به کادر فنی بده..البته اون زمان کادر فنی در کار نبوده که...کجای دنیا رو دیدین که 4 ماه قبل از مسابقه کادر فنی شون مشخص باشه؟..اونا فوقش 2.3 رو قبل بازی از سر کوچه رییس فدراسیونشون یکی بچه محل ها رو صدا می کنن میگن که بره تیم رو جمع کنه بعد با هم میرن مسابقه..ها اینه...فکر کردی آپولو میخوای هوا کنی؟  

 احساسات و غرور 70. 80 میلیون ایرانی همه فدای لبخند خوشکله رییسه فدراسیون و لهجه زیبای معاونش....برنامه ورزش و مردم جمعه صبح سوژش جور شد... 

چه کسی مقصر شکست 3-0 تیم امید در مسابقه رفت با عراق است؟

نابرده رنج...

خدا شاهده من از اینکه اینقد این ور و اون ور می خونم که ایرانی ها  با هوشن و آی کیو بالایی دارن و ..از این هندونه زیر بغل گذاشتنا کفرم می گیره که بیا و ببین... اگه ما هوش و ذکاوت داشتیم یه کم از این همه ضرب و المثل که اگه با فونت نازنین 12 بخوای بنویسیشون پشت یه نیسان گاوی ( نیسان های آبی رنگ معروف) کاملاً پر میشه، استفاده می کردیم..بابا از قدیم گفتن نابرده رنج گنج میسر نمی شود  مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد...چی ؟ کار کرد....بله کار کرد و تلاش کرد. 

 حکایت فوتبال ما مثه خیلی چیزای دیگه هم مصداق کاملی از همین ضرب المثله...بابا تیمی که تا شب قبل مسابقه مربیش معلوم نی..بازیکنش معلوم نیست اگه وقت اضافی رو 90 دقیقه دیگه هم تمدید کنند ره به جایی نمی بره.... 

این تماشاگرها هم بنده خدا پوستشون بد کلفته ها که راه میفتن بدو بدو میرن استادیوم...خوبه تو تهرون زندگی می کنن و این همه امکانات اونجا هست از پارک آبی و خاکی و سرزمین عجایب و پارک های خوشکل و دربند و درکه و ویلای لواسون گرفته تا سرگرمیایی که نمیشه اینجا ازشون نوشت. اگه تو عسلویه که اونم پایتخته البته از نوع انرژیش نه سیاسیش زندگی می کردن، شب رو هم استادیوم می خوابیدن از ذوقشون... حالا هر چقدر از روی سکوها، رییس فدراسیون و بقیه نخبگان رو مورد تفقد قرار بدن چی حاصل میشه؟  

بابا برو برنامه ریزی کن...برنامه ریزی می فهمی یعنی چی؟ یعنی plan داشته باش ..بله همینی که شنیدی برو تو اینترنت راجع بهش جستجو کن ببین معنیش چی می شه؟  بعد اگه خدا وکیلی نماز می خونی و حلال و حروم سرت می شه برو دنبالش و انجامش بده وگرنه به پیغمبر، حقوقی که می گیری حرومه..زن و بچه ات حروم دارن می خورن..میگی نه؟ برو از هر کی می خوای بپرس البته از همکارات نه ها...از یه آدمی که  تو دم و دستگاه تو هیچکارس.. یه آدمی تو خیابون پیدا کن و ازش بپرس... 

چهار سال دیگه زود می رسه ها...بدو ..

مقدمه ای بر شروع....

سلام...به هر شکلی بود سرانجام اون چیزی که مدت ها تو ذهنم وسوسم میکرد رو عملی کردم...دلم می خواست یه جایی حرفام رو بزنم.... از بس مستقیم با آدما حرفام رو زده بودم و کمتر به نتیجه رسیده بود ..گفتم حداقل یه جایی ثبتشون کنیم شاید یه مسلمونی ...غیر مسلمونی، اصلا یه آدم، خوندشون و دلش خواست راجع بهش با هم بحث کنیم. ها؟ بد فکری کردم؟ به هر حال ما که اومدیم و شروع کردیم..ایشاله وقتش باشه .حالش هم باشه...که ادامه بدیم.البته حالش باشه مهم تر از اینه که وقتش باشه.چون وقتش که هست.. 

یکی از دوستان از وجود یه دفتری که توش بعضی چیزا رو می نوشتم اطلاع داره...اینجا بخشی از اون چیزایی که تو دفتره نوشتم رو می نویسم ...امید به خدا..