ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

ظاهر و باطن

یه داستان تو بچگی خوندم که  یه پسره دوست داشت پیشونیش مثه مانیتور افکارشو نشون بده....فکرشو بکن....اگه میشد چی میشد؟؟؟ 

البته یه روزی می رسه که دستگاه هایی ساخته میشه که افکار و ذهنیات ادم رو میخونه و پرینتشو میده دستت....البته یه چیزایی همین حالا هم هست....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد