ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

مدیر خوب باید اینطوری باشه!


روزی حاکم شهری دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن بزنند. وزیر حاکم که مردی خردمند بود پیش حاکم رفت تا علت را جویا شود و جان باغبان بیچاره را نجات دهد.

وزیر پس از انجام تشریفات معمول پرسید: «حاکم به سلامت باد، چه گناهی از این نگون بخت سر زده که چنین عقوبتی بر او رواست؟»
حاکم با نگاهی خشمگین به وزیر گفت: «این نگون بخت که می گویی چند باریست که چون دزدان، به قصر دست درازی می کنند و از دیوار باغ راه فرار می جویند، هر چه در پی دزدان می دود بدانها نمی رسد. بار اول و دوم و سوم را بخشیدیم، ولی به حتم او را عمدی در کار است. تردید ندارم که این باغبان رفیق قافله و شریک دزدان است.»
وزیر از شنیدن این موضوع لبخندی زد و گفت: «نه این مرد باغبان و نه هیچ باغبان دیگری دزدان را دست نتوان یافت. چون او برای حاکم می دود و دزدان برای خود.»

حاکم از پاسخ وزیر خوشش آمد و از خون باغبان گذشت.

***نتیجه گیری : اگر کارکنان، سازمان را از خود بدانند علاوه بر انجام تمام و کمال وظایف محوله، از انگیزه های لازم برای پیشبرد اهداف و تعالی سازمان نیز برخوردار خواهند بود.

بی‌نیازی، بنیان آزادی است.

محمود سریع القلم استاد دانشگاه در صفحه شخصی اش در فیس بوک نوشت: 

امسال برای پانزدهمین بار به سلسله کنفرانس‌های داووس یا مجمع جهانی اقتصاد، دعوت شده بودم. 265 میزگرد در داووس امسال برگزار شد که طی پنج روز موفق شدم در 24 مورد که به حوزه پژوهشی من مربوط می‌شد شرکت کنم تا از زوایای مختلف نظام بین‌الملل در حال ظهور را بهتر درک کنم. 

داووس محل تصمیم‌گیری نیست بلکه کانون یادگیری و اثرگذاری است. طی یک هفته در داووس، فرصت کردم تا با ده‌ها کارآفرین، محقق و مدیر صحبت کنم و به عنوان یک دانشگاهی، نمایی مثبت از ایران عزیز به جا گذارم. 

اما آنچه که مهم‌ترین درس من از داووس امسال بود در لابه‌لای جلسات و گفت و شنودها به دست نیامد، بلکه زمانی بود که داووس را ترک کردم. در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان، کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم؛ پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد را دیدم. این بار سوم بود که او را طی یک هفته می‌دیدم. ضمن اینکه با هم صحبت می‌کردیم 10 درصد از توجه من به این مسأله بود که ببینم کسی او را همراهی می‌کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما را بگیرد.

باورم نمی‌شد. سال‌ها در رسانه‌ها خوانده بودم که مسئولین دولتی کشورهای اسکاندیناوی، مانند شهروندان دیگر رفتار می‌کنند و هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه می‌کردم. 

من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می‌رفتیم از هم خداحافظی کردیم. از آن لحظه مرتب به این موضوع فکر می‌کردم که کدام ساختار، قواعد و قوانینی باعث می‌شود تا به این حد، مسئول مهم یک کشور کم هزینه باشد.

 سوئد با 9/5 میلیون جمعیت، 550 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و حدود 44000 دلار درآمد سرانه، از منظر شاخص‌های توسعه یافتگی، جزو پیشرفته‌ترین کشورهای جهان است. این کشور، میزبان حدود 130 هزار نفر مهاجر ایرانی نیز می‌باشد.

آیا وضعیت سوئد به خاطر فرهنگ، دانش و آگاهی مردم این کشور است؟ شاید اینگونه باشد اما با استمداد از نظریه‌های توسعه یافتگی احتمال بیشتر را به این نکته می‌دهم: در سوئد ساختاری به وجود آمده که مردم فقط از دولت و حکومت، انتظار ایجاد امنیت و نظارت بر قانون را دارند.

 حکومت و دولت، کانون ثروت و ثروت‌یابی نیست. می‌توان دقیق‌ترین نظام قانونی را طراحی کرد ولی وقتی 90درصد ثروت یک کشور نزد حکومت و دولت است، حداقل از لحاظ نظری نمی‌توان در انتظار توزیع ثروت و عدالت اجتماعی نشست.

 توسعه یافتگی نتیجه تفکیک قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی یک کشور است. چون مردم سوئد مسئول معاش خود هستند، از حکومت و دولت بی‌نیازند و می‌توانند بدون نگرانی، حقوق اجتماعی خود را درخواست کنند و مدیران را به سمت پاسخگویی سوق دهند. همین که انسان نیاز مالی و اقتصادی پیدا کرد، مجبور است به خاطر بقای خود، بسیاری مسائل را کتمان کند. بی‌نیازی، بنیان آزادی است.

نامه زیباکلام به ابتکار

صادق زیبا کلام بیشتر به طرح دیدگاههای سیاسی شناخته می شود تا اینکه به معاون رییس جمهوری و رییس سازمان محیط زیست نامه بنویسد و از آلودگی ها گله کند.

به گزارش ایرنا، زیبا کلام در نامه ای با عنوان «نام و یاد حضرت حق» خطاب به «سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار» با عنوان «ریاست محترم سازمان محیط زیست کشور»، نوشته است:

با سلام و تحیات و شرمنده از تصدیع اوقات شریف. خانم دکتر ابتکار مهربان و نوع دوست، من و خانواده ام بی صاحب هستیم و تقاضا داریم بر ما ترحم نموده و صاحب ما شوید. ما چون بی صاحب هستیم، پالایشگاه های کشور هر آشغالی را به نام بنزین و گازوئیل تولید می کنند و هوای شهرهایمان را به این روز سیاه نشانده اند.

ما چون بی صاحب هستیم، علی رغم آنکه کشورمان دارای سومین ذخیره اثبات شده گاز دنیا هست، مع ذلک به واسطه فقدان سرمایه گذاری های لازم به منظور ذخیره سازی گاز در کشور، به مجرد آنکه هوا اندکی سرد می شود جدای از قطع گاز در بخش هایی از کشور، گاز نیروگاه ها و بسیاری از صنایع دیگر هم قطع می شود و آنها لاعلاج می بایستی سوخت های فسیلی مصرف کنند که از نظر میزان آلایندگی هوا با بنزین هایمان کورس گذاشته اند.

شاید اگر بانوی خوش قلب و نیکوکاری مثل شما از راه صدقه و بنده نوازی با تصاحب ما باعث شوند تا ما از بی صاحبی به درآییم، در آن صورت مسئولین دلسوز، فداکار ، و بالاتر از همه ایثارگرمان که فکر دیگری بجز خدمت به این مردم ندارند، وقتی متوجه شوند که ما خیلی هم بی صاحب نیستیم، به خودشان اجازه ندهند که با تولید هر آشغالی در پالایشگاه های کشور هوای شهرهایمان را به این روز سیاه بیندازند.

اعضای اُناث خانواده ام دستان پرمهر و عاطفه آن بانوی نیکوکار را می بوسند.

دعاگو صادق زیباکلام متکفل یک خانواده بی صاحب


(نقل از تابناک)

سالگرد درگذشت مهندس اکبر میرزاباقریان


نیست هرگز باور من هجرت غمبار تو

فاصله یک عمر جانفرساست تا دیدار تو




پنج شنبه این هفته مراسم سالگرد پرکشیدن مردی بزرگوار که غیبت یکساله اش بسیار مشهود بود برگزار می شود.جا دارد یادی کنم از همه حسن نیت و بزرگمنشی و اخلاق خوبی که ایشان داشت و خیرخواهی و مرامشو من کمتر جایی دیدم...از ته دل برایش دلتنگم و ایشون رو مصداق کاملی از بیا تا قدر یکدیگر بدانیم می دونم....

روحش شاد و یادش همیشه گرامی...

همیشه تو دل ما زنده ای و پر از خاطرات خوب...