امروز صبح توی یکی از روزنامه ها خوندم که یه بازی (Game) با حمایت بنیاد ملی بازی های رایانه ای به نام میر مهنا به بازار اومده. به عنوان یک ایرانی خوشحال شدم از اینکه زندگی یک قهرمان ملی مورد توجه قرار گرفته است. به هر تقدیر حرکت خوبیه و در نوع خودش می تونه یه پاتک فرهنگی محسوب بشه..به اعتقاد من این کارها در صورت تداوم می تونه بسیار موثر باشه.یادمه قدیما به بازیهای استراتژیک مثل (Age of Empires) خیلی علاقه داشتم و چقدر این بازیها معرف فرهنگ ها و آداب ملل مختلف بودن.فیلمهای تاریخی مثل Gladiator یا Brave Heart رو اگه دیده باشید نیز همین نقش رو داشتن پشت موضوع اصلی فیلم.
[میر مهنا در زمان پادشاهی کریم خان در بندر کوچکی از توابع بندر گناوه در استان بوشهر بنام بندر ریگ بدنیا آمد. در آن زمان ایران دچار درگیری و اغتشاشات داخلی میان حکام و جنگ در شمال و غرب کشور بود و کریم خان برای مدتی جنوب را به حکام محلی سپرده بود. در این زمان ایران دچار قحطی و گرسنگی و جنگ بود. بنابراین میرمهنا تصمیم می گیرد برای مبارزه با فقری که ناشی از گرفتن تمام اموال خانواده اش توسط انگلیسیها و هلندی ها به آن گرفتار شده بود بر راههای بازرگانی (دریایی، زمینی) فائق آید. بنابراین به جمع آوری نفراتی اقدام می کند که به همراه او دست به مبارزه دریایی و زمینی با اشغالگران می زدند و به به مدت 15 سال به عنوان قدرتی بلامنازع و قهرمانی شکست ناپذیر بر خلیج فارس حاکمیت می کند. به نحوی که تمام ناوگانهای نظامی متعلق به دولت هلند و انگلیس و پرتغال از حمله میر مهنا و غارت اموالشان در خلیج فارس دچار رعب و وحشت شده بودند که مرتب از دولتهای مرکزیشان طلب نیرو وکمک می کردند. هر چند در تاریخ گیتی گشا کمی این روند را اغراق دانسته و معتقد است داستان میرمهنا ذهن را به یاد کارهای عیاران و داستان های کلاسیک و افسانه های قدیمی ایران می اندازد. که این نوع جنگاوری کمی اغراق آمیز به نظر می رسد. میرمهنا بعد از جنگ های متعدد با نیروهای خودی و غیر خودی و تعقیب مداوم زکیخان برادر کریم خان و تقویت نیروی دریایی به ناچار ابتدا بندر خارگ را تصرف کرد و بعد از مقاومت زیاد در برابر محاصره نیروهای زکیخان بناچار به بصره پناه می برد و بر اثر خستگی زیاد و گشنگی و تشنگی زیاد به مردم پناه می برد، ولی مردم او را می شناسند و تحویل حاکم بصره می دهند و آنان نیز بعد از قتل او دستور به جدایی سر از تنش را میدهند و در ازای گرفتن مقداری سکه او را تحویل دولت مرکزی می دهند. اما نام میرمهنا با هر لقب و عنوانی که برایش قائل باشیم، در تاریخ مبارزات و دشمن ستیزی های ملت های ایران و سرزمینهای حاشیه ی خلیج فارس، حیاتی جاودانه یافت. هر چند نویسندگان متاثر از کاتبین پیشین، درست یا غلط او را «دزد و راهزن» و فردی « خبیث و نامردمی» لقب داده اند، اما در ذهن و یاد مردم جنوب ایران به گونه ای ی دیگر ماندگار شد. مردم بوشهر... ده ها سال بعد، درخت سدری به یاد او کاشتند و آن را «کُنار مهنا» نامیدند. که در باورشان این بود که این درخت معجزه می دهد، و شفای بیمارانشان، بخت گشای دخترانشان و حاجات دیگرشان را از این درخت می خواهند و به آن دخیل می بندند و شمع روشن می کنند. ]برگرفته شده از کتاب زوال دولت هلند و ظهور میرمهنا نوشته خورشید فقیه
به هر تقدیر این حرکات به تقویت غرور ملی و دوست داشتن وطن کمک می کنه و امیدوارم ادامه داشته باشه...
خورشید منبع عظیم انرژی و سرآغاز حیات و منشاء تمام انرژیهای دیگر است. در حدود ۶۰۰۰ میلیون سال از تولد این گوی آتشین میگذرد و در هر ثانیه ۲/۴ میلیون تن از جرم خورشید به انرژی تبدیل میشود. با توجه به وزن خورشید که حدود ۳۳۳ هزار برابر وزن زمین است این کره نورانی را میتوان بهعنوان منبع عظیم انرژی تا ۵ میلیارد سال آینده به حساب آورد.
کشور ایران در بین مدارهای 25 تا 40 درجه عرض شمالی قرار گرفته است و در منطقهای واقع شده که به لحاظ دریافت انرژی خورشیدی در بین نقاط جهان در بالاترین ردهها قرار دارد. میزان تابش خورشیدی در ایران بین 1800 تا 2200 کیلووات ساعت بر مترمربع در سال تخمین زده شده است که البته بالاتر از میزان متوسط جهانی است. در ایران به طور متوسط سالیانه بیش از 280 روزآفتابی گزارش شده است که بسیار قابل توجه است.
توی عسلویه با هزار مصیبت و گرفتاری گاز رو از دل چاه بیرون میاریم بعد با کلی هزینه پالایش می کنیم بعد خوراک نیروگاه می کنیم تا با راندمان اسمی 25 تا 37 درصد بسوزه و برق تولید بشه و کولر گازی پرسنلی که قراره یه پالایشگاه دیگه رو بسازن کار کنه تا فردا سر حال و قبراق ببان سر کار! ( عجب سیکل جالبیه)
خب آقاجون، این بندگان خدا رو بفرستیم شهر هاشون، اون وقت هم نیاز به برق و کولر و پالایش گاز و بگیر و ببند هم نداریم، تازه دی اکسید کربن هم تولید نمی کنیم و حیات بشر رو به سوی نابودی نمی کشیم ....
از شوخی که بگذریم...من پیشنهاد می کنم وزارت نفت که وظیفه پاسداشت و صیانت از منابع هیدروکربوری مملکت بر عهده اش هست بیاد و پیمانکارانش رو اجبار کنه که حداقل در کمپهای مسکونی و ساختمان های اداری از انرژی خورشیدی استفاده کنند و امتیازات تشویقی هم براشون قائل بشه. وزارت نفت می تونه از خودش هم شروع کنه و شرکت های تابعه خود را وادار کنه در صورتی که بخوان ساختمان بسازن حتماً باید منبع انرژی اون از انرژی های تجدید پذیر باشه. به نظر من نسبت به استفاده از سوخت فسیلی برای تولید برق در نیروگاه ها خیلی به صرفه تر و بازگشت سرمایه اش بیشتر است... به امید آنکه شاهد اون روز باشیم..
کتاب پیکره دانش مدیریت پروژه(PMBOK) عصاره و چکیده دستاورد هزاران پروژه موفق در دنیاست.. یعنی این بندگان خدا در بلاد کفر رفته اند و نشسته اند سالها کار پژوهشی انجام داده اند و راز موفقیت پروژه هاشون رو در آوردند و اون رو مستند سازی کرده اند و در اختیار ما قرار داده اند. حالا هم هر چهار سال یک بار دارن به روزآوریش می کنند.
به طور عمومی اگر یک پروژه در زمان، هزینه، کیفیت و محدوده تعریف شده و تعیین شده به سرانجام برسه عنوان می شود که این پروژه موفق عمل کرده است. مقدار انحراف از این چهار مشخصه نیز نشان دهنده درصد موفقیت پروژه است.
این استاندارد که توسط موسسه مدیریت پروژه تهیه شده و ویرایش چهارم اون سال 2008 به استفاده کنندگان ارایه شده، چارچوبهای دستیابی به اهداف یک پروژه رو در 9 حوزه دانش مدیریتی تعریف می کنه. این 9 مورد به ترتیب 1. مدیریت یکپارچگی پروژه 2. مدیریت محدوده 3. مدیریت زمان 4. مدیریت هزینه 5. مدیریت ارتباطات 6. مدیریت منابع انسانی 7. مدیریت ریسک 8. مدیریت کیفیت 9.مدیریت تدارکات هستند. هر کدام از این حوزه های دانش نیز دارای فرایندهای مشخص و تعریف شده است و می توان گفت نقشه راهی برای شما ترسیم می کنه که اگه از اون پیروی بشه رسیدن به موفقیت رو می شه انتظار داشت.
برای پروژه های ساخت و ساز نیز یک استاندارد توسعه داده شده از همین PMBOK در ویرایش سومش هست به نام The Construction Extension to PMBOK که بیشتر به پروژه های عمرانی و ساخت و ساز توجه کرده و 4 فصل بهش اضافه شده .(1. مدیریت تأمین مالی 2. مدیریت ایمنی 3. مدیریت محیط پروژه 4.مدیریت ادعا)
دوستان اگه سالهاست برای تولید علم گامی برنداشته ایم، بیاییم لااقل از علم تولید شده استفاده کنیم..اگه چارچوبای تعریف شده این استاندارد و ده ها استاندارد مرتبط با پروژه ها رو بکار بگیریم فکر نمی کنم ضرری داشته باشه..البته از اون لحاظ ....
توی خبرها خوندم شرکت گاز قطر (QATAR GAS) ، پنج هزارمین(5000) محموله ال ان جی LNG خودش رو صادر کرده. این محموله مقدارش 260000 فوت مکعب بوده.ضمناً به تازگی یه قرارداد هم با آرژانتین امضا کرده که از سال 2014 سالانه 5 میلیون تن LNG به مدت بیست (20) سال بهش بفروشه( من اسم این رو می ذارم پدافند غیر عامل)....
قطر در حال حاضر 77 میلیون تن در سال تولید ال ان جی داره که حدود 42 میلیون تنش از میدان گازی مشترک با ایران که ما بهش می گیم پارس جنوبی و اونها بهش می گن رأس لافان بدست میاد.
ضمناً یه جای دیگه هم خوندم تولید ناخالص داخلی قطر در سال 2011، 13% رشد داره. حالا یه حساب و کتاب ساده از وضعیت خودمون داشته باشیم و ببینیم فارغ از همه مشکلاتی که تو پروژه ها از خارج تحمیل می شه، خودمون داریم چیکار می کنیم که این فاصله بیش از این نشه ؟
یه ضرب المثلی بوشهریا دارن با این عنوان " جای خیار، کُلُمبن".موقعی به کار می ره که تو دل خوشی به یه دارایی، بعد که می ری سراغش که ازش استفاده کنی می بینی که بعله...بچه نیست و جاشم....
خدا کنه اینجوری سرمون نیاد.
موسسه PMI یا همون موسسه مدیریت پروژه آمریکا، یه دونه آیین نامه داره بنام آیین نامه اخلاق و رفتار حرفه ای (Code of ethics and professional conduct).توی این آیین نامه نکات ظریف و در عین حال بسیار بنیادی رو مطرح می کنه و میگه رعایت مواردی که در آن مطرح می شه توسط تمام کسایی که با اون موسسه و مدیریت پروژه سر و کار دارن الزامیه و هر کس این اصول رو زیر پا بذاره شرایط یک مدیر پروژه حرفه ای رو نداره. 4 اصل بنیادی داره که از این قراره:
حال لحظه ای با خودمان بیندیشیم چقدر این مسایل در پروژه های ما و در حرفه ای که داریم جاری است؟