-
...
جمعه 17 آبانماه سال 1392 14:44
-
حکمت ...
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1392 08:19
زنی در بیشه زاری می گشت و به طبیعت می اندیشید.او در سر راه خود به مزرعه ای پر از کدوهای تنبل طلایی برخورد که در گوشه ای از آن،یک درخت بلوط سر به آسمان کشیده بود. زن زیر سایه ی درخت بلوط نشست وبه شگفتی آفرینش اندیشید.او پیش خود گفت:بلوط به آن کوچکی روی این تنه وشاخه های تنومند و بزرگ قرار دارد و کدو تنبل به آن بزرگی...
-
برگشتیم
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1392 13:48
سلام...رفتیم و برگشتیم...فعلا اوضاع بدک نیست..ببنیم خدا چی میخواد...
-
آیا این بار، بار آخره؟؟
دوشنبه 6 آبانماه سال 1392 17:52
فردا صبح برا چهارمین بار میرم که این کیست عزیز رو جراحی کنم...باور می کنید که باورم نمیشه هیچ وقت از دستش خلاص شم؟؟؟ امیدوارم ابن آخرین بار باشه...ایشاله...
-
آرزوی یک مرد...
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 08:08
یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى درگرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده...
-
ای صد افسوس...
دوشنبه 15 مهرماه سال 1392 20:47
طی شد این عمر تو دانی به چه سان / پوچ و بس تند چنان باد دمان / همه تقصیر من است این که خود می دانم / که نکردم فکری / که تعمق ننمودم روزی / ساعتی یا آنی / که چه سان می گذرد عمر گران کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط / فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات / همه گفتند کنون تا بچه است / بگذارید تا بخندد شادان / که پس از این...
-
تا کی دل من چشم به در داشته باشد...
جمعه 5 مهرماه سال 1392 22:28
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد آن باد که آغشته به بوی نفس توست از کوچه ما کاش گذر داشته باشد هر هفته سر خاک تو می آیم و اما این خاک اگر قرص قمر داشته باشد این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک از تو خبری چند مگر داشته باشد آن روز که می بستی بار سفرت را گفتی به پدر هرکه هنر داشته...
-
ارزش دوست...
جمعه 5 مهرماه سال 1392 21:00
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم، بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود، سخت آزرده شد ولی بدون آن که چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت: «امروز بهترین دوست من، بر چهره ام سیلی زد.» آن دو کنار یکدیگر به...
-
بچه ها متشکریم م م..
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1392 00:10
-
ایران کنام شیران ...
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 23:15
جای شهدا خالی...
-
...
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 08:17
Education is the most powerful weapon which you can use to change the world. "Nelson Mandela"
-
فرعون و شیطان
جمعه 29 شهریورماه سال 1392 19:08
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟...
-
...
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1392 07:19
دوست ﺩﻭﺳﺘمﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﺐﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ ﻃﺮﻑ ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ، ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﯿﺎﺩ، ﯾﺎﺩﺑﺎﺑﺎﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﺎ ﺻﻔﺎ ﺗﺮﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﻨﮕﻞﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ! ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ : ... ﻣﻦ ﺍﺣﻤﻖ ﺣﺮﻑﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﭘﯿﭽﯿﺪﻡ ﺗﻮ ﺧﺎﮐﯽ . ۲۰ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼﮐﺮﺩﻡ ﺭﻭﺷﻦ...
-
...
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 17:05
کیفیت مهمتر از کمیت است. اداره یک خانه خیلی بهتر از دو خانه است . استیو جابز خدا بیامرز
-
آرزوی مرد...
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 18:43
یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى درگرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده...
-
ما را چه حاصل؟؟
جمعه 25 مردادماه سال 1392 21:23
از چهار روز بحث و گفتگو و جدل و بحث کارشناسی و غیر کارشناسی تو مجلس سر تایید صلاحیت وزرا فارغ همه زوایای پیدا و پنهانش که جای بحث اینجا نداره، یه سوال ذهن منو سخت مشغول خودش کرده که این نمایندگان استان بوشهر چه می کردن تو این کارزار؟؟جلو تریبون که نیومدن جز یه نفر...امیدوارم پشت صحنه خوب با وزرا بسته باشن که چشمم آب...
-
زنگنه، وزیر نفت دولت یازدهم شد
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:21
...
-
اینه....
شنبه 19 مردادماه سال 1392 13:11
-
شتر و شیخ
شنبه 19 مردادماه سال 1392 12:46
بزرگى با حالى بد در بستر بیمارى، خود را در حال مرگ دید. بنابراین از فرزندان و مریدان خود خواست که از کوچک و بزرگ در شهر براى او حلالیت بگیرند تا با خاطرى آسوده تر رهسپار سراى باقى شود. فرزندان و مریدان شیخ در شهر گشتند و از هر که لازم بود، رضایت گرفتند و نتیجه را به شیخ بازگو کردند. شیخ باز هم خود را آسوده نیافت و...
-
پروژه خود را با یک جلسه آغازین (Kickoff Meeting) شروع کنید
شنبه 19 مردادماه سال 1392 12:34
همانگونه که هر پروژه باید یک جلسه پایانى رسمى مبنى بر تکمیل پروژه داشته باشد، لازم است براى شروع هر پروژه نیز یک جلسه آغازین رسمى تشکیل گردد. هدف از برگزارى جلسه آغازین آن است که رسماً به تمامى ذى نفعان اعلام شود که پروژه آغاز گردیده و اطمینان حاصل شود که تمامى ذى نفعان درکى کلى از پروژه و نقش خود دارند. همچون تمامى...
-
دعای مرد..
جمعه 18 مردادماه سال 1392 09:07
یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى درگرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده...
-
هنوز هیچ خبری نیست.....
جمعه 4 مردادماه سال 1392 10:57
بیش از یک هفته از تماس هاس مکرر تلفنی، نامه نگاری و دیدارهای حضوری با مسوولین محترم آموزش و پرورش، نوسازی و تجهیز مدارس ٰبنیاد شهید و ...برای عدم حذف نام شهید می گذره و دوستان فقط و فقط ایده می دن و وعده می دن....درد اینجاست که یه سری دوستان دفاع هم می کنن و توجیه می ارن که آره بنیاد برکت زیر نظر ستاد اجرایی فرمان صد...
-
مدرسه شهید اسداله اسدی
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 11:09
در پی درددلی که راجع به حذف نام شهید بزرگوار اسداله اسدی از مدرسه ای که 31 سال به این نام بوده است و پیگیری های مکرر اهالی روستا و شورای محترم آن و برادران عزیزم، مسوولین محترم و بزرگوار از جمله مدیر کل آموزش و پرورش استان، مدیر کل محترم نوسازی و تجهیز مدارس استان و رییس محترم آموزش و پرورش دشتی همگی قول مساعد برای...
-
حذف نام و یاد شهدا تلاشی در کدام راستا می باشد؟؟؟
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 08:13
بسم رب الشهدا و الصدیقین " یاد شهدا باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد. " (آنی-حایز اهمیت) " رهبر معظم انقلاب " مدیر کل محترم نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان بوشهر با سلام و احترام به استحضار می رساند با عنایت به اینکه مدرسه مقطع ابتدایی روستای چاهگاه از توابع شهر شنبه از سال 1361 تاکنون مزین به...
-
چند روز در رم می مانید؟
جمعه 28 تیرماه سال 1392 22:06
سه مسافر به رم رفتند. آنها با پاپ ملاقات کردند. پاپ از مسافر اول پرسید: «چند روز دراینجا می مانی؟» مسافر گفت: «سه ماه.» پاپ گفت: «پس خیلی جاهای رم را می توانی ببینی؟» مسافر دوم در پاسخ به سئوال پاپ گفت: «من شش ماه می مانم.» پاپ گفت: «پس تو بیشتر از همسفرت می توانی رم را ببینی.» مسافر سوم گفت: «من فقط دو هفته...
-
داستان زورآزمایی خورشید و باد
سهشنبه 18 تیرماه سال 1392 00:09
روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودند و هر کدام نسبت به دیگری ابراز برتری می کرد. باد به خورشید می گفت که من از تو قوی تر هستم، خورشید هم ادعا می کرد که او قدرتمندتر است. گفتند بیاییم امتحان کنیم. در این فکر بودند که دیدند مردی در حال عبور است و کت به تن داشت. باد گفت که من می توانم کت آن مرد را از تنش در بیاورم....
-
برا هر مشکلی یه راهی هست...
جمعه 14 تیرماه سال 1392 10:28
چاک از یک مزرعهدار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار قرار شد که مزرعهدار الاغ را روز بعد تحویل بدهد. اما روز بعد مزرعهدار سراغ چاک آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدی برات دارم. الاغه مرد.» چاک جواب داد: «ایرادی نداره. همون پولم رو پس بده.» مزرعهدار گفت: «نمیشه. آخه همه پول رو خرج کردم.» چاک گفت: «باشه. پس همون...
-
...
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1392 09:22
آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی که رفته ام..اما وقتی جای خالی مرا ببینی آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی!
-
دیدگاه افراد نسبت به مشکلات و موانع
جمعه 7 تیرماه سال 1392 07:45
در روزگار قدیم، پادشاهی سنگ بزرگی را که در یک جاده اصلی قرار داد. سپس در گوشهای قایم شد تا ببیند چه کسی آن را از جلوی مسیر بر میدارد. برخی از بازرگانان ثروتمند با کالسکههای خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیاری از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز...
-
انتقال تجربه...
جمعه 7 تیرماه سال 1392 07:44
روزی کلاه فروشی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند....