ما زنده به آنیم که آرام نگیریم         موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم         موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم، که آسودگی ما عدم ماست!

یادداشت های فنی، خاطره، آرزوها، آمال، شنیده ها و هر آنچه بشه گفت!

بدون شرح...

به گزارش «تابناک»، محمد رضا فرزین، دبیر ستاد هدفمندی یارانه‌ها با دفاع از پرداخت یارانه نقدی یکسان میان ایرانیان، از تداوم این روش در گام‌های بعدی اجرای هدفمندی یارانه‌ها خبر داد و گفت: وضعیت رفاهی 80 درصد جامعه پس از اجرای این قانون بهبود یافته است.

دبیر ستاد هدفمند کردن یارانه‌ها، اشکال در مدیریت انرژی، قاچاق گسترده، الگوی نامناسب تولید، بهره‌وری پایین و نرخ رشد بطئی واردات را از دیگر اشکالات توزیع یارانه‌ها پیش از اجرای قانون اعلام کرد.

وی با اشاره به نقص‌هایی که خارج از دولت نسبت به اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها مطرح می‌شد، گفت: مطالعات نشان می‌داد که در افق 1404 مصرف و انرژی با یکدیگر برابر می‌شدند، این در حالی است که بیشترین یارانه پیش از اجرای طرح به انرژی فسیلی اختصاص می‌یافت که از نامطلوب‌ترین پرداخت‌های یارانه‌ها بود.

زیباترین قسم

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

                                                         سهراب

حکمت..

آورده اند روزی سفیر دولت بریتانیا در تهران با درشکه به جایی می رفت


در راه مدام درشکه چی به سفیر و دولتش زیر لب بد و بیراه می گفت

همراه ایرانی سفیر معذب از گستاخی درشکه چی به سفیر می گوید: 

شما که متوجه الفاظ توهین آمیز این مرد می شوید پس چرا سکوت کرده و هیچ واکنشی نشان نمی دهید؟ 

سفیر انگلیس چنین پاسخ می دهد: 

«مهم نیست چه می گوید! 

مهم آن است که ما را به مقصد می رساند!»

داستان مورچه

مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کردبا
خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین
گونه کار کند، بسیار متعجب بود
بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و
به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد
اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود
او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت
عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت

شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ
تولید را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل
کند او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد
استفاده کند
بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد
او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد

مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود، از این حد افراطی کاغذ بازی و
جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود
شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول
واحدی که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند
این سمت به جیر جیرک داده شد.

اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود
این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی که
از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک
کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد

اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که
دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند
در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم
به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد
با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد،
شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است

بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و
پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،
نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است

حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت

رطب خورده منع رطب خوردن نمی کند...

از عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی توسط ملت جان بر کف ایران حدیث فراوان گفته شده است...اما وقتی از جلو در شهرک آزمایش رد بشی و یکی از افسران کله گنده اونجا با ماشینش بیاد بیرون و 7 تا 8 سرباز جلوش پا بچسبونن و سلام نظامی بدن و بعد ببینی داره در حین رانندگی با موبایلش صحبت می کنه یه خرده تعجب می کنی...اما یه خرده پایین تر تو اتوبان شیخ فضل اله که چشمات به یه بیلبورد 80 متری که روش نوشته "شهروند محترم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی وظیفه قانونی و شهروندی ماست" لجت هم در میاد...